
در عرفانهای منتسب به ادیان حقیقت وجود خداست و رسیدن به او غالباً از طریق زهد (و جذبه) می باشد. توجه به امور معنوی، زهد و پرهیزگاری و بیاعتنایی به امور مادی و انصراف و بيتوجهي به دنيا از ویژگی های عمومی مذاهب و ادیان است، در برخي اديان مانند دين موسوي نشانههاي اين مطلب اندک است، ولي در بعضي آيينها مانند مسيحيت و آيين بودايي و تائوگرايي و ديگران اين مطلب قويتر است. در تورات، انجيل و قرآن و کلمات بودا، لائوتسه، ماني و مزدک نیز چنین مطالبی به وفور یافت می شود. به باور بسیاری عرفان زاییده و مولود دین میباشد ولی به تازگی این باور که عرفان (که کشف سوالات اساسی بشریت توسط احساسات می باشد) مادر دین است؛ با این توجیه که عرفان متعلق به قشر خاص و معدودی از افراد جامعه بشری میباشد که با گوشه گیری و ریاضت و گذشتن از نفسانیات و تکیه بر احساسات و امور ماورائی به این مهم میرسند، ولی دین همان عرفان میباشد که برای پذیرا شدن توسط عده بیشتری از افراد جامعه سخت گیریهای عرفان در آن کاهش یافته و از طرف دیگر دلایل و توجیهاتی به ظاهر منطقی برای امور عرفانی که تنها بر اساس احساسات پایه ریزی شده به آن افزوده شده، گوی سبقت را از باور نخست ربوده است. عرفان هندی جوکيان هند راه وصول به عرفان را خشنپوشي و رياضت دانسته و قناعت و خرسندي را نردبان معرفت خدا شناختهاند و «اسني»هاي يهود Essenciens و پارسايان مسيحي مسمی به «گوشهگيران» نیز پس از آنها چنیین راهی داشته اند. عرفان هندي که از آن به «يوگا Yoga» تعبير ميشود مانند اديان هندي بر اين پايه استوار است كه انسان چگونه وجود جزئي و محدود خود را در وجود كل فاني سازد؟ عرفان یهود عرفان یهود از جمله بوسیله فلسطينيان يا فرقهي ربانيم ترویج شده كه تعاليم آنها در تلمود جلوهگر است و نيز فرقهي يهود اسكندريه كه عرفان يهود را با روش حكيمان يونان در آميختند. و حكمت اسكندراني افلوطين كه مظهر كاملي از عرفان، و تركيبي از حكمت افلاطون و علم كلام يهود و ديگر عوامل است. حكمت گنوسي نيز نوعي عرفان به شمار ميرود و آن نيز در حقيقت عرفان شرقي پيش از روزگار عيسي است كه در اوايل تاريخ ميلادي با آيين مسيحي در آميخت و رنگ مسيحيت به خود گرفت، كه و برخي آن را از عقايد يهود پيش از روزگار عيسي، و برخي برگرفته از افكار معنوي مصريان يا ايرانيان قديم ميدانند. عرفان مسیحی عرفان مسیحی نيز دنباله عرفان يهود است. و ريشه و اساس اين تعاليم را در زندگاني خود مسيح و حواريان او، در روحالقدس، در انجيل يوحنا، و در اعمال رسولان ميتوان يافت. گذشته از اين غسل تعميد و عشاء رباني و قيام مردگان نيز خود از عناصر عرفاني خالي نيست. عرفان مانوی مذهب ماني (215-276م) آميزهاي از آيينهاي زرتشتي - مسيحي - بودايي و فلسفهي يوناني و اساطير قديم است. به عقيدهي ماني جهان از دو عنصر روشنايي و تاريكي پيدا شده، و پايهي آن بر نيكي و بدي است؛ ولي اصل چنان است كه سرانجام روشنايي از تاريكي جدا خواهد شد و بر آن پيروز خواهد گشت. وظيفهي يك مانوي اين است كه اين دو عنصر يعني نور و ظلمت را از هم جدا سازد و آميزش آنها را به هم زند. اما اين كار از يك راه ممكن است و آن اينكه: وجود خويش از بدي و فسادي كه منسوب به تاريكي است، پاك كند. و از لذات اين جهاني چون زن خواستن و گوشت خوردن و شراب خوردن و مال گردآوردن و نفس پرستيدن خودداري كند. كم و بيش شباهتي در اصول اين دين با صوفیگری وجود دارد.
مقاله های اینترنتی انتخاب برتر را مطالعه دانش خود اضافه کنید
keywords : انتخاب برتر،سایت انتخاب برتر،مقاله های اینترنتی انتخاب برتر